هیچوقت شهریورو دوست نداشتم چون ماه اخر تابستون بودو بعدش مدرسه ها شروع میشد واسه همین میشستم می شمردم ببینمچن روز دیگه مونده تا مدرسه ها باز شه که بتونم صبحا بخوابم ،ولی از یه طرف از اینکه همش تو خونه باشم خسته بودم و دلم میخواست مدرسه ها باز بشه ،شهریور گرم بود و همیشه یه لیستی از کارهای ناتموم ( همون لیست کارهایی که قرار بود تو تابستون بکنم مثل دیدن کلی سریال کره ای و انیمه و یا کارهایدستی که میخواستم بسازمشون ) رو دستم می موند ، ولی اصلا مدرسه ها که باز میشد میرفتم خیمه می زدم رو کامپیوتر و اصلا انگار اون موقع بود که شور فیلم و انیمه دیدن برمی گشت
ولی میدونی چیه؟! امسال شهریور یه جور دیگس قشنگه، میدرخشه و واسم خاصه چون اتفاقای خاص توش واسم افتاده مردادم که پراز شور و تجربه بود ولی شهریورم واسم می درخشه بهم چشمک میزنه میگه: ببین تو از اینجا شروع کردی ببین ببین تو اینجها به خودت رسیدی، ورزش کردی ،خندیدی،گریه کردی و از همه مهم تر رهاش کردی :) شب های شهریور که پر بوده از رقص های اروم تو تاریکی ،پراز تخیلاتم و از همه مهم تر فهمیدی تنها نیستی و هیچوقت هم نبودی تو مهسا رو داری که همیشه سنگ صبورته تو حدیثه رو داری با اینکه هم اتاقی خوبی نیست با اینکه تو خیلی مواقع بیشتر باعث ناراحتیت شده ولی یه جاهایی اگه نبود و نباشه اصلا نمیشه (البته این واسه شهریور نیست فک کنم ولی موضوع مهمیه که باید یادت باشه ) و از همه بهتر اینکه با خودت مهربون تر و پر تلاش تر شدی ، خیلی چیزها فهمیدی و چیز های جدیدی رو تجربه کردی
میگن کائنات دست به دست هم میدن تا تو رو به خواستت برسونن واقعا همینه تو روزهای خیلی سخت فری تیل به دادم رسید و بعد کلی فکر بد و داغون یه مرداد پرشور و پرتجربه و پر از فهمیدن چیزهای خوب و حالا هم یه شهریور درخشان و بوووممممم ! رها افتاد تو مسیر درستش :)
خلاصه که از الان شهریور واسم مثل یه جواهره که میدرخشه مخصوصا شهریور 99
پ.ن برای خودم : رهای عزیزم همینطوری توی مسیرت قدم بردار ، اگه لازم بود مکث کن استراحت کن ولی تسلیم نشو و ادامه بده